اشعاری برای پیغام گذاری روی تلفن :
دوستانه
شرمنده از آنم که نباشم به سرایم تا با تو سلامی و علیکی بنمایم
گر لطف کنی نمره و پیغام گذارتی پاسخت دهم دوست به محضی که بیایم
حافظ
رفته ام بیرون من از کاشانه خود غم مخور تا مگر بینم رخ جانانه خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیغام آن زمان کو باز گردد خانه خود غم مخور
سعدی
از آوای دل انگیز تو مستم نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ فلک گر فرصتی دادی به دستم
خیام
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد ممنون تو ام که کرده ای از ما یاد
رفتم سر کوچه منزل کوچه فروش آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد
فردوسی
نمی باشم امروز اندر سرای که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت دوست گویم جواب چو فردا برآید بلند آفتاب
مولانا
بهر سماع از خانه ات رفتم بیرون رقصان شوم شوری برانگیزم به پا خندان شوم شادان شوم
برگو به من پیغام خود هم غره و هم نام خود فردا تو را پاسخ دهم جان تو را قربان شوم
منوچهر دامغانی
از شرم به رنگ باده باشد رویم در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت زان پیش که همچو برف گردد مویم
بابا طاهر عریان
تلیفون کرده ای جانم فدایت الهی مو به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم نازنینم فرستم پاسخی از دل برایت